جدول جو
جدول جو

معنی پشه خوار - جستجوی لغت در جدول جو

پشه خوار
(پَ شَ /شِ خوا / خا)
ملج. رجوع به ملج شود
لغت نامه دهخدا
پشه خوار
ملج
تصویری از پشه خوار
تصویر پشه خوار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاره خوار
تصویر پاره خوار
رشوه خوار، رشوه گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخته خوار
تصویر پخته خوار
مفت خوار، مفت خور، گدا، گدایی کننده، گداپیشه، برای مثال وگر دست همت بداری ز کار / گداپیشه خوانندت و پخته خوار (سعدی۱ - ۱۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رشوه خوار
تصویر رشوه خوار
کسی که رشوه می گیرد، رشوه خور، رشوه گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشره خوار
تصویر حشره خوار
هر جانوری که خوراکش حشرات باشد، بعضی از گیاهان که حشرات کوچک را در برگ های خود می گیرند و جذب می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ شَ / شِ خوَرْ / خُرْ)
ریشی و جراحتی باشد که بیشتر در ملک بلخ بهم رسد و دیر خوب شود و گمان مردم اینکه از گزیدن پشه بهم میرسد و آنرا بعربی قرحۀ بلخی گویند و این از مسالک و ممالک منقول است. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
طعمه خوار. چشته خور. چاشنی خوار. مسته خوار، کسی که چون یکبار مزۀ چیزی را چشد همواره آرزوی آنراکند. در تداول عامه، کسی را گویند که چون یکبار از جانب شخصی بوی کمکی شود یا در خانه آن شخص از وی پذیرائی بعمل آید، همواره توقع تکرار آنرا کند و منتظرتجدید آن کمک یا آن پذیرائی باشد. رجوع به چشته خور شود، هر حیوان اعم از درنده و پرنده که او را طعام اندک دهند تا رام شود. درنده یا پرنده ای که بوسیلۀ چشته خوردن رام و اهلی شود:
منع دلم ز دیدن آن خال گو مکن
هرچند مرغ خیره شود چشته خوار به.
مسیح کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ تَ / تِ)
جانور که غذای او حشره است مانند شارک (طرقه) و ترند (دم سنجه) و خلد (موشکور) و ژوژ (خارپشت). حشره خوارنده
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
آنکس که پاره ستاند. آنکس که رشوت گیرد. رشوت خوار:
فیل بچه میخوری ای پاره خوار
هم برآرد خصم فیل از تو دمار.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(اَ طَب ب)
که پیچ خورد. که بتابد. که قابلیت انعطاف داشته باشد. که تواند خمید. که توانش خمانید
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
که تشنگان را کشد. که تشنگان را در خود فروبرد. تشنه کش. بسیار سوزان:
خاصه در این بادیۀ دیوسار
دوزخ محرورکش تشنه خوار.
نظامی.
و رجوع به تشنه کش شود
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
مفت خوار. انگل. گدا. مردم آرام طلب و گرانجان: نیم شب فی امان من لباس الظلام بر آن حدود گذشتم و پخته خواری چند که هم از این نمد کلاه کرده بودند و هم بر این راه چاه کنده از این دقیقه غافل گشتند وخویش را بخامی طمع در دام وزیر افکندند. (زیدری).
اگر دست همت بداری ز کار
گداپیشه خوانندت و پخته خوار.
سعدی.
، داماد
لغت نامه دهخدا
(اَ خَ)
شحم. آزمند پیه
لغت نامه دهخدا
(گُ / گَ بَ تَ / تِ)
رشوت خور. مرتشی. رشوت خوار. رشوه خور. رشوه گیر. رشوت گیر. (از یادداشت مؤلف). آنکه رشوه گیرد. پاره ستاننده. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به رشوه و مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ خوَرْ / خُرْ)
شیشه خور. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشه خور در معنی اول شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ خوا / خا)
لاشخوار. لاشخور. کرکس. نسر
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
حشرۀ پشم خوار، چون پت و مانند آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر خوار
تصویر پر خوار
آنکه بسیار خورد پر خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشه دار
تصویر پشه دار
نارون پشه خانه پشه غال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشه خام
تصویر پشه خام
ملج
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه لاشه خورد، کرکس، کسی که اموال دیگران را بجبر و حیله تصرف کند، آنکه از راههای نامشروع زندگی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیه خواه
تصویر پیه خواه
آزمند پیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچ خوار
تصویر پیچ خوار
آنکه پیچ خورد، آنکه قابلیت انعطاف داشته باشد آنکه تواند خمید
فرهنگ لغت هوشیار
ریشی و جراحتی باشد که بیشتر در ملک بلخ بهم رسد و دیر خوب شود و گمان مردم آنست که از گزیدن پشه بهم میرسد قرحه بلخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشره خوار
تصویر حشره خوار
مایخور مایخوار پوزه دار
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که چون یکبار از جانب شخصی بوی کمکی شود یا در خانه، آن شخص از وی پذیرائی بعمل آید همواره توقع تکرار آنرا کند و منتظر تجدید آن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشوه خوار
تصویر رشوه خوار
آنکه رشوه گیرد پاره ستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره خوار
تصویر پاره خوار
رشوه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بچه خوار
تصویر بچه خوار
جانوری که بچه خود را میخورد، پولیپ رحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخته خوار
تصویر پخته خوار
آدم طلب و گرانجان، مفت خور گدا انگل، داماد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشم خوار
تصویر پشم خوار
حشره پشم خوار چون پت و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رشوه خوار
تصویر رشوه خوار
((~. خا))
رشوه گیر، کسی که رشوه دریافت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پخته خوار
تصویر پخته خوار
مفت خور، راحت طلب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاره خوار
تصویر پاره خوار
((~. خا))
آن که رشوه گیرد
فرهنگ فارسی معین